عُنوانُ صَحیفَهِ المُؤمِنِ حُبُّ عَلیِّ بنِ ابیطالب علیهالسلام.
سرلوحه پرونده هر مؤمن (در روز قیامت) دوستی و محبت علی بن ابیطالب علیهالسلام است. (مستدرک حاکم، ج ٣، کنزالعمال، ج ١١، ص ۶١۵)
٢ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
اِنّ علیاً وَلِیُّکُمُ بَعدی.
علی(ع) بعد از من مولی و صاحباختیار شما است. (کنزالعمال، ج ١١، ص ۶١٢ ـ الفردوس، ج ۵، ص ٢٩٢)
٣ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
انتَ (یاعلیُّ) مِنّی بِمَنزِلَهِ هارونَ مِن موسی اِلّا اَنَّهُ لانَبیَّ بعدی.
منزلت تو (یاعلی) نسبت به من همانند منزلت هارون است نسبت به موسی جز آنکه بعد از من پیامبری نخواهد بود. (سُنن ترمذی، ج ۵، ص ۶۴١ ـ صحیح مسلم، ج ۴، ص ۴۴)
۴ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
سَتکَونُ بَعدی فِتنَهٌ فَاِذا کانَ کذلِکَ فَالْزِموا علیَّ بْنَ اَبیطالب.
به زودی بعد از من یک فتنه و آزمون سختی خواهد بود شما در آن تنها به علی بن ابیطالب تمسّک بجوئید. (اُسدالغابه، ج ۵ ص ٢٨٧ ـ الِإستیعاب ج ۴ـ ص ١۶٩)
۵ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»
انتَ (یا علیُّ) تُبَیِّنُ لِأُمَّتی مَا اختَلَفوا فیه بَعدی.
تو (یاعلی) بعد از من آنچه امّت من در آن اختلاف خواهند داشت برای آنان روشن خواهی ساخت. (تاریخ بغداد، ج ۴، ص ٣۴٨ ـ مستدرک حاکم، ج ٣، ص ١٢٣)
۶ ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
اِنَّ عَلیّاً مِنّی و اَنَا مِنهُ وَ هُوَ وَلیُّ کُلِّ مُؤمنٍ بَعدی.
همانا علی از من است و من از علی هستم، هر مؤمنی بعد از من، علی مولی و صاحباختیار او است. (مُسند احمد، ج ۴، ص ۴٣٨ ـ خصائص نسائی، ص ٢٣)
٧ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
اَعلُم اُمتّی مِن بعدی علیُّ بنُ ابیِطالب.
بعد از من، اعلم اُمت من علی بن ابیطالب(ع) است (کنزلالعمال، ج ١١، ص ۶١۴)
٨ ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
أقضی أُمّتی عِلیٌّ.
بیناترین امّت من در أمر قضاوت علی(ع) است. (الریاض النضره، ج ٣، ص ١۶٧ ـ ذخائرالعقبی، ص ٨٣ ـ مناقب خوارزمی، ص ٣٩)
٩ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
اَلّلهمَّ أَئْتِنی بِأحَبِّ خَلقِکَ اِلَیکَ یأکُلُ مَعی هذاَالطَّیرَ. فَجاءَ عَلٌّی(ع) فَأَکَلَ مَعَه.
(پرندهای بریان در محضر پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله بود. حضرت عرض کرد) بارالها! محبوبترین خلق خود را برسان تا با من همخوراک این پرنده شود. در این هنگام علی علیهالسلام رسید و از آن پرنده تناول نمود. (این حدیث مشهور بنام «حدیثُالطَّیر» معروف است.) (سنن ترمذی، ج ۵، ص ۶٣۶ ـ مستدرک حاکم، ج ٣، ص ١٣٠ـ١٣٢)
١٠ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
أنا و علیٌّ مِن شَجَرهٍ واحدهٍ وَالنّاسُ مِن أشجارٍ شَتّی.
ریشه من و علی از یک درخت است، و دیگر مردم از درختان گوناگون هستند. (مجمعالزوائد، ج ٩، ص ١٠٠ ـ کنزالعمال، ج ١١، ص ۶٠٨)
١١ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
اوّلُ مَن صلّی مَعی علیٌّ.
اول کسی که با من نماز گزارد علی علیهالسلام بود. (کنزالعمال، ج ١١، ص ۶١۶ ـ الفردوس، ج ١، ص ٢٧)
١٢ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
إِنّ الملائکهَ صَلّت عَلَیَّ و علی عَلِیٍّ سَبْعَ سِنینَ قَبلَ أَنْ یُسلِمَ بَشَرٌ.
هفت سال پیش از آنکه بشری مسلمان شود، فرشتگان بر من و علی صلوات و درود میفرستادند. (کنزالعمال، ج ١١، ص ۶١٢ ـ مختصر تاریخ دمشق «ابنمنظور»، ج ١٧، ص ٣٠۵)
١٣ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
انتَ یا علیُّ بِمَنزِلَهِ الکَعبهِ تُؤتی ولاَتأتی.
تو (یاعلی) همانند کعبهای، همه به سوی تو رو میآورند (به تو نیازمندند) و تو به سوی کسی رو نمیآوری (به کسی نیاز نداری) (اُسدالغابه، ج ۴، ص ٣١)
١۴ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
اَنا مدینهُ العِلم و علیٌّ بابُها فَمَن اَرادَ المَدینَهَ فَلْیَأْتِها مِن بابِها.
من شهر علم هستم و علی علیهالسلام دروازه آن، هر کس که آهنگ شهر کند باید که از دروازه آن وارد شود. (تاریخ بغداد، ج ۴، ص ٣۴٨ ـ مستدرک حاکم، ج ٣، ص ١٢۶)
١۵ ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
لَولاکَ (یا علیُّ) ما عُرِفَ المؤمنونَ مِنْ بعدی.
اگر تو (یاعلی) نبودی، مؤمنان بعد از من، از دیگران تمییز داده نمیشدند. (کنزالعمال، ج ١٣، ص ١۵٢ ـ الریاضالنضره، ج ٣، ص ١٧٣)
١۶ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
مَن اَرادَ أَن یُنْظُرَ اِلی آدَمَ فی عِلمِهِ و الی نوحٍ فی تقواهُ و اِلی ابراهیمَ فی حِلمِهِ و اِلی موسی فی هَیبَتهِ وَ اِلی عیسی فی عبادَتِهِ فَلیَنظُر الی علیِّ بنِ ابیطالب.
هر کس بخواهد به علم آدم و پارسائی نوح و بردباری ابراهیم و هیبت موسی و عبادت عیسی(ع) نظر کند باید که به علی بن ابیطالب(ع) نظر نماید (مناقب خوارزمی، ص ۵٠)
١٧ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
النَّظَرُ اِلی وَجهِ عَلیٍّ عِبادَهٌ.
نگاه کردن به سیمای علی علیهالسلام عبادت است. (مستدرک حاکم، ج ٣، ص ١۴٢ ـ الریاض النضره، ج ٣، ص ١٩٧ ـ مناقب ابن مغازلی، ص ٢٠۶)
١٨ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
علیٌّ مِنّی بِمنزِلهِ رَأسی مِن بَدَنی.
علی(ع) برای من، همچون سر من است برای پیکر من. (تاریخ بغداد، ج ٧، ص ١٢ـ کنزالعمال، ج ١١، ص ۶٠٣)
١٩ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
کنتُ انَا و علیٌّ نوراً بین یَدَیِ اللهِ تعالی قَبل أَن یُخلقَ آدمُ بأَربَعَهِ عَشَرَ اَلفَ عامٍ!
من و علی(ع) چهارده هزار سال پیش از خلقت آدم(ع) نوری بودیم که در ساحت قدس خدای متعال به سر میبردیم! (الریاض النضره، ج ٣، ص ١٢٠ ـ میزان الاعتدال، ج ١، ص ٢٣۵)
٢٠ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مولَاه اَللّهمَّ والِ مَنْ والاه وَ عادِ مَن عاداه.
هر کس که من مولا و صاحباختیار او هستم علی نیز مولا و صاحباختیار اوست. بارالها! هر کس که ولایت علی را پذیرفت تو ولی او باش و هر که با او دشمنی کرد تو نیز دشمن او باش. (کنزالعمال، ج ١١، ص ۶٠٩ ـ سنن ترمذی، ج ۵، ص ۶٣٣ ـ مستدرک حاکم، ج ٣، ص ١٠٩)
٢١ ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
هذا (علیٌّ) اَخی وَ وَصِیّی وَ خلیفَتی مِن بَعدی فَاسمَعموا لَهُ و أَطیعوا.
این (علی) برادر و جانشین من و خلیفه بعد از من بر شما است. گوش به فرمان او باشید و از وی اطاعت نمائید. (تاریخ طبری، ج ٢، ص ٣٣١ـ الکامل، ج ٢، ص ۶٣ـ شرح ابنابیالحدید، ج ١٣، ص ٢١١ـ کنزالعمال، ج ١٣، ص ١٣١ـ معالم التنزیل، ج ۴، ص ٢٧٩)
٢٢ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
إِنَّ هذا (علیّاً) و شیعتَه هُمُ الفائزونَ یَومَ القِیامه.
این علی(ع) و شیعیان او هستند که در روز قیامت کامیاب و رستگار خواهند بود. (تفسیرالدر المنثور سوره بیّنه، آیه ٧ ـ الفردوس، ج ٣، ص ۶١ ـ وسیله المتعبّدین، ج ۵، قسمت ٢، ص ١٧٠)
٢٣ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
لَوِإجتَمَعَ الناسُ عَلی حُبِّ عَلِیّ بنِ ابیطالبٍ لَما خَلَقَ اللهُ النارَ!
اگر تمام مردم در دوستی و محبت علی بن ابیطالب علیهالسلام یکدل بودند و وحدت کلمه داشتند خداوند آتش جهنم را هرگز نمیآفرید! (مقتلالحسین خوارزمی، ج ١، ص ٣٨ ـ الفردوس، ج ٣، ص ٣٧٣)
٢۴ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
یا عائشه! إنَّ هذا (علیّاً) اَحبُّ الرّجالِ اِلَیَّ و أکرَمُهُم عَلیَّ فَاعْرِفی حَقَّهُ وَ اَکرِمی مَثواهُ.
عایشه! این (علی) محبوبترین مردان و گرامیترین آنان در نزد من است. تو حقانیت و موقعیّت او را بشناس و مقام و منزلتش را گرامی بدار. (اسدالغابه، ج ۵، ص ۵۴٨ ـ ذخائر العقبی، ج ١، ص ۶٢، الریاضالنضره، ج ٣، ص ١١۶)
٢۵ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
یا علی! ما کنتُ أُبـالی مَنْ ماتَ مِن أُمَّتی وَ هُوَ یُبْغِضُکَ ماتَ یَهُودیّاً او نَصرانیّاً!
یا علی! هر کس از امّت من تو را دشمن بدارد، دیگر برای من مهم نیست او یهودی خواهد مرد یا مسیحی! (الفردوس، ج ۵، ص ٣١۶ـ مناقب ابن مغازلی، ص ۵٠)
٢۶ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
حُبُّ عَلّیِ بنِ ابیطالبٍ یأکُلُ اُلذّنوبَ کما تَأکُلُ النارُ الحَطَبَ.
محبت و دوستی علی بن ابیطالب (آنچنان) گناهان را نابود میکند همانند آتش که (با حرص و وَلَع) هیزم را میخورد و نابود مینماید. (کنزالعمال، ج ١١، ص ۶٢١ ـ الفردوس، ج ٢، ص ١۴٢ ـ الریاض النضره، ج ٣، ص ١٩٠)
٢٧ ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
علیٌّ مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ وَلَنْ یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلیَّ الحَوضَ یَومَ القیامَه.
علی با حق است و حق با علی است، این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا در روز قیامت در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. (تاریخ بغداد، ج ١۴، ص ٣٢١ـ ابن عساکر، ج ٣، ص ١۵٣)
٢٨ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
اذا کانَ یومُ القیامَه وَ نُصِبَ الصِّراطُ عَلی شَفیرِ جَهنّمَ لَم یَجُزْ اِلّا مَن مَعَهُ کِتابُ علیِّ بنِ ابیطالب.
روزی که قیامت برپا میشود و پل صراط بر کناره جهنم نصب میگردد هیچ کس حق عبور از آن را نخواهد داشت مگر اینکه برگه اجازه علی بن ابیطالب را به همراه داشته باشد. (مناقب ابن مغازلی، ص ١۴٢ ـ فرائدالسمطین، ج ١، ص ٢٨٩)
٢٩ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
لَوأَنَّ الغِیاضَ أَقلامٌ والبَحْرَ مِدادٌ والجِنَّ حُسّابٌ والإِنسَ کُتّابٌ ما اَحْصَوْا فضائلَ علیِّ بن ابیطالب علیهالسلام!
اگر تمام درختان قلم، و دریاها جوهر، و جنیّان حسابگر و آدمیان نویسنده شوند نخواهند توانست فضائل علی بن ابیطالب علیهالسلام را اِحصا و شمارش نمایند! (تذکره الخواص سبط ابن الجوزی، ص ١٣ ـ کفایهالطالب گنجی شافعی، ص ١٢۴ـ١٢٣)
٣٠ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
ما مَرَرْتُ بسماءٍ اِلّا و أهلُها یُشتاقُون اِلی علیِّ بنِ ابیطالب و ما فیالجَنَهِ نبیٌّ اِلّا و هو مشتاقٌ الی علیِّ بن ابیطالب.
(در معراج) از هیچ آسمانی گذر نکردم مگر أهلش را مشتاق دیدار علی بنابیطالب علیهالسلام دیدم، و در بهشت هیچ پیغمبری نبود مگر اشتیاق دیدار علی بی ابیطالب علیهالسلام را داشت. (الریاض النضره، ج ٣، ص ١٢٠ ـ ذخائر العقبی، ص ۶۴)
٣١ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
زَیّنوا مجالِسَکُم بِذِکرِ عَلیٍّ.
همایش و محافل خود را با ذکر و یاد علی(ع) مُزیّن نمائید. (مناقب ابن مغازلی، ص ٢١١)
٣٢ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
یا علی! إنّ شیعتَکَ عَلی منابِرَ مِن نورٍ مُبیَضَّهً وَجوهُهُم حَوْلی، أَشفَعُ لَهُم وَ یکُوُنونَ فیالجّنهِ جیرانی.
یا علی! شیعیان تو در قیامت بر فراز منبرهایی از نور و با چهرههای سفید و درخشان در پیرامون من هستند، آنان را شفاعت میکنم و در بهشت در جوار من خواهند بود. (شرح ابن ابیالحدید، ج ٩، ص ١۵٨ ـ مجمعالزوائد هیثمی، ج ٩، ص ١٣١ ـ ینابیع الموده، ص ۶٣)
٣٣ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
قُسِّمتِ الحِکمهُ عَشَرهَ أجزاءٍ أُعْطِیَ عَلِیٌّ تِسَعهَ أَجزاءٍ وَالنّاسُ جُزءً واحداً وَ هُوَ أعلَمُ بِالعُشِرالباقی!
علوم و حکت ده بخش است، به علی(ع) نُه بخش و به دیگر مردم یک بخش عطا شده و علی(ع) در آن یک بخشِ یک دهم نیز از دیگران اعلم و داناتر است! (البدایه و النهایه ابنکثیر، ج ٧، ص ٣۶٠ ـ میزانالاعتدال ذهبی، ج ١، ص ١٢۴ ـ لسانالمیزان عسقلانی، ج ١، ص ٢٣۵)
٣۴ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
عَلَّمَنی رَسولُالله صلالله علیه و آله اَلفَ بابٍ مِنَ العِلمِ کُلُّ بابٍ یَفتحُ الفَ بابٍ.
پیامبر اکرم(ص) هزار باب علم به من آموخت که از هر بابی هزار باب دیگر گشوده میگردد. (کنزالعمال، ج ١٣، ص ١١۴ ـ ینابیع الموده، ص ١۴)
٣۵ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
سَلونی قبل أَن تَفقِدونی فَاِنّی لا أُساَلُ عَن شئٍ دونَ العَرشِ الّا أخبرتُ عَنهُ.
از من (هرچه بخواهید) بپرسید پیش از آنکه مرا از دست بدهید، هر چه از مادون عرش الهی از من سؤال شود همه را پاسخ میدهم. (کنزالعمال، ج ١٣، ص ١۶۵)
٣۶ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
سَلونی قبل أن تَفقِدونی عَنِ عِلمٍ لایعرِِفُهُ جِبرائیل و لامِیکائیل.
علومی از من بپرسید که نه جبرائیل آن را میداند و نه میکائیل، پیش از آنکه دیگر مرا از دست بدهید. (نزههالمجالس صفوری، ج ٢، ص ١۴۴)
٣٧ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
لَو أنَّ السَمواتِ وَالأرضَ وُضِعَت فی کفّه میزانٍ وَ وُضِعَ ایمانُ عَلیٍّ فی کفَّهِ میزانٍ لَرُجِّحَ ایمانُ عَلِیٍّ عَلَی السّموات وَالأرض.
اگر آسمانها و زمین را در یک کفه ترازو بگذارند و ایمان علی(ع) را در کفه دیگر، ایمان علی(ع) بر آسمانها و زمین برتری خواهد یافت. (کفایهالطالب، گنجی شافعی، ص ٧٧ ـ کنزالعمال، ج ١١، ص ۶١٧)
٣٨ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
ایُّهاَالناس، اِمتَحِنوا أولادَکُمْ بِحُبّ عَلِیٍّ. فَمَن أَحَبّهُ فَهُو منکُم وَ مَن اَبغَضَهُ فَلَیسَ مِنکُم!
ای مردم، بچههای خود را به محبّت علی(ع) بیازمائید، هر کس که علی را دوست داشت او فرزند شما (و حلالزاده) است و آن کس که او را دشمن داشت او فرزند شما (و حلالزاده) نیست! (تاریخ امیرالمؤمنین(ع)، ابنعساکر، ص ٢۵۵)
٣٩ـ «پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
یا عمّار! اِنْ رَأَیتَ علیاً قَد سَلَکَ وادیاً و سَلَکَ الناسُ وادیاً غیرَهُ فَاسلُکْ مَعَ عَلِیٍّ وَدَعِ الناسَ.
عمار! هر وقت دیدی که علی(ع) تنها به راهی میرود و همه مردم به راهی دیگر، تو مردم را واگذار و در مسیری برو که علی(ع) میرود. (کنزالعمال، ج ١١، ص ۶١٣ ـ تاریخ بغداد، ج ١٣، ص ١٨٧)
۴٠ـ عمربنالخطّاب
لَولا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمر!
اگر علی نبود، مسلّماً عمر به هلاکت میرسید! (الفصولالمهمه، ابن صباغ مالکی، ص ١٧ـ نورالابصار شبلنجی، ص ٨٨ ـ نظم دررالسمطین سمط١ ص ١٢٩، المناقب الثلاثه بلخی، ص ١٢)
منبع: کتاب شکوفه های حکمت